تأثیر تعامل ژنها و محیط درافزایش خطر چاقی

13 سپتامبر 2016- یک تحقیق جدید نشان داد که محیط و فاکتورهای شیوه‌ی زندگی دارای بیشترین تأثیر بر چاقی افرادیست که حامل بیشترین ژنهای چاقی هستند.

 نتایج این تحقیق جدید که در نشست امسال انجمن اروپایی مطالعات دیابت در مونیخ ارائه گردید(12 تا 16 سپتامبر) نشان داد برای افرادیکه در معرض خطر اضافه وزن به دلیل عوامل زیست محیطی و ژنهای خود هستند، حفظ وزن نرمال در این دنیای مدرن سخت است.

 استعداد ابتلا به چاقی و دیابت نوع 2 درمحیط فعلی دارای اجزاء ژنتیکی قوی می باشد. با این حال، اطلاعات کمی در مورد اندرکنش‌ واریته های ژنتیکی و عوامل زیست محیط زندگی مدرن امروزی که برخی افراد را مستعد ابتلا به چاقی و دیابت نوع 2 می کند و بر برخی دیگر تأثیری ندارد، در دسترس است.

در اکثر مطالعات پیشین، یک جنبه از شرایط محیطی درهر زمان بررسی و نتیجه گیری شده است، برای مثال مصرف نوشیدنی‌های قندی یا تماشای تلویزیون بویژه مورد توجه زیادی قرار گرفته است. نویسندگان این تحقیق اطلاعات 120 هزار نفر را از بیوبانک بریتانیا استخراج کرده و برای چندین جنبه‌ی زیست محیطی مورد بررسی قرار دادند. تئوری آنها این بود که عوامل زیست محیطی وعوامل شیوه‌ی زندگی obesogenic(افزایش دهنده‌ی خطر چاقی)، تأثیرات ژن‌های چاقی را در افراد حامل این ژنها تقویت می‌کنند. در این تحقیق نمایه‌ی توده‌ی بدنی افراد(BMI)، ژنتیک و عوامل زیست محیطی ایجاد کننده‌ی چاقی(obesogenic) از جمله عوامل شیوه‌ی زندگی، بررسی گردید.

نویسندگان مقاله 69 واریته‌ی ژنتیکی مرتبط با چاقی و 12 معیار زیست محیطی را بررسی کردند. این معیار‌ها شامل: تعداد ساعات تماشای تلویزیون در روز، مجموع مدت زمان بی تحرکی، فعالیت بدنی کل بر اساس گزارش افراد، فعالیت شدید بدنی بر اساس گزارش افراد، مصرف رژیم غذایی غربی، میزان پروتئین در رژیم غذایی، میزان چربی در رژیم غذایی، مصرف غذاهای سرخ شده، مصرف نوشابه‌های گازدار و ترکیبی از این فاکتورها بود. علاوه بر این محققان به بررسی وضعیت اجتماعی، اقتصادی این افراد پرداختند. محققان همچنین اطلاعاتی از زیر گروهی از این افراد متشکل از 20 هزار نفر که برای مدت 7 روز از دستگاه شتاب سنج برای ثبت میزان دقیق فعالیت وتحرک بدنی خود استفاده می‌کردند را جمع آوری نمودند.

 یافته‌ی کلیدی جدید در این تحقیق اینست که به نظر می‌رسد ژن چاقی در تعامل با محیط زندگی مدرن افراد است و این محیط مدرن تحت تأثیر وضعیت اجتماعی اقتصادی افراد قرار می گیرد.این بدان معناست که میزان چاقی افرادی با وضعیت اجتماعی اقتصادی زیر متوسط که دارای خطر ژنتیکی بالایی هستند بالاتر از میزان قابل انتظار حاصل از افزودن این دو عامل خطر به یکدیگر است. در مورد این اندرکنش نامطلوب بین ژنهای چاقی و فقر نسبی، درتحقیقات قبلی اطلاعاتی ارائه نشده بود. این تفاوت‌ها سبب تغییر وزن افراد از وزن نرمال به چاق نمی شود بلکه چند کیلوگرم به وزن این افراد می افزاید و این تفاوت به اندازه‌ی کافی بزرگ است که بتواند سبب بروز یک تفاوت بزرگ در سیستم های مراقبت‌ سلامت ‌گردد.

 نویسندگان مقاله می‌گویند: درمیان 50 درصد از محروم ترین افراد، داشتن 10 الل اضافه در بالا بردن BMI، با تقریبا 3.8  کیلوگرم اضافه وزن در فردی با قد 1.73 متر همراه است. در میان 50 درصد از افرادی با حداقل محرومیت، داشتن 10 الل اضافه مرتبط با افزایش BMI، با تقریبا 2.9  کیلوگرم اضافه وزن در فردی با قد 1.73متر ارتباط دارد.

 نویسندگان نتیجه‌گیری نمودند که تغییر هیچ جنبه‌ای از عوامل زیست محیطی یا رفتار‌های شیوه‌ی زندگی نسبت به سایر عوامل دارای سودمندی بیشتری نیست، آنها معتقدند که هنوز زود است که بتوان گفت اقدامات بهداشت عمومی باید یک عامل خاص زیست محیطی یا رفتاری را برای مثال نوشیدنی‌های گازدار یا رژیم غذایی را در افرادی با استعداد ژنتیکی چاقی هدف قرار دهد، درعوض اقدامات بهداشت عمومی باید با هدف تغییر همه‌ی جنبه‌های زیست محیطی افزایش دهند‌ه‌ی چاقی نه تنها یک یا چند جنبه از آن، انجام شود تا بتواند شیوع چاقی و دیابت نوع 2 را کاهش دهد.

منبع: www.sciencedaily.com/releases/2016/09/160913184942.htm